پايان دادن به تروريسم کار ماست
گفتگو با انترناسيونال هفتگى
درباره حملات تروريستى عليه آمريکا

در آستانه سالروز ١١ سپتامبر٬ هنوز اردوهاى تروريستى در جهان عليه شهروندان بيدفاع مشغول سازماندهى عمليات تروريستى اند. سياست قلدرى نظامى و دخالتگرى ميليتاريستى در اقصى نقاط جهان و تهديد مرتب جنگ و حمله نظامى امروز٬ ادامه سياست "جنگ عليه ترور" بوش است. جنگ تروريستها ادامه دارد و پايان دادن به آن کار نيروهائى است که بيرون اين تقابل تروريستى اند. در آستانه سالروز ١١ سپتامير ٢٠٠١ گفتگو با منصور حکمت در باره اين واقعه را مجددا منتشر ميکنيم. همينطور خوانندگان نشريه را به مطالعه و يا بازخوانى مجدد چهار رساله منصور حکمت با عنوان "دنيا بعد از ١١ سپتامبر" جلب ميکنيم. سردبير.

 
هفتگى: در اثر حملات تروريستى و انتحارى به آسمانخراشهاى مرکز تجارت جهانى در نيويورک و ساختمان پنتاگون در واشنگتن هزاران نفر از مردم آمريکا جانشان را از دست دادند. موضع حزب کمونيست کارگرى ايران در قبال اين واقعه چيست؟

منصور حکمت: حزب کمونيست کارگرى فورا اطلاعيه اى در اين باره صادر کرد. ما اين اقدام را بعنوان يک جنايت عظيم عليه بشريت، يک نسل کشى تمام عيار محکوم ميکنيم. دل ما با مردم به خون کشيده شده آمريکاست و عميقا در اندوه آنها شريکيم. سازمانها و دولتهاى مرتجع تروريسم را به گوشه ثابت زندگى در عصر ما تبديل کرده اند. ما معتقديم ميشود و بايد به نيروى مردم به تروريسم، اعم از دولتى و غير دولتى خاتمه داد. براى ما روشن است که اين واقعه، علاوه بر ابعاد باورنکردنى جنايتى که مستقيما صورت گرفته است، تازه مقدمه اوجگيرى بيشتر مسابقه تروريستى در سطح جهان است. يک روز سياه، پيش درآمد مصائب بيشتر. فراخوان ما به مردم اينست که به ميدان بيايند و دنيا را خود بدست بگيرند. بايد جهان را از دست بمب گذار ها و ژنرالها درآورد .

هفتگى: اين اقدام تروريستى توسط کى انجام شده و چه هدفى را دنبال ميکند؟

منصور حکمت: هنوز حقايق اين ماجرا روشن نشده است. احتمالات گوناگونى ميتواند وجود داشته باشد. در ماجراى اوکلاهما بسرعت معلوم شد که محافلى از راست افراطى در خود آمريکا مسبب آن فاجعه بودند. اما اينبار از قرائن چنين بر ميايد که يک جريان اسلامى پشت اين جنايت بوده است. خصلت انتحارى عمليات، اين واقعه را در سنت جريان اسلامى قرار ميدهد. اينکه کدام سازمان اسلامى و يا چه ترکيبى از سازمانها و دولتها پشت اين حمله بوده اند مبهم تر است. ابعاد عمليات، وجود ٤ تيم با چهار خلبان آموزش ديده براى پرواز هواپيماهاى مسافربرى که آماده خودکشى بوده اند، نشان از يک طرح دراز مدت ٤-٥ ساله دارد. اينکه سرنخى از چنين طرح بزرگ و دراز مدتى به سازمانهاى جاسوسى غرب درز نکرده، حاکى از اين است که منابع اطلاعاتى دولتهاى غربى در درون اين جريانات نفوذ زيادى نداشته اند، و اينهم به خارج از آمريکا و اروپا اشاره ميکند. با اينجال با قطعيت نميتوان درباره عاملان و علل اين حمله اظهار نظر کرد. دولت آمريکا و رسانه ها اساسا روى گروه بن لادن متمرکز شده اند .

هفتگى: مقامات آمريکا صحبت از انتقام و تنبيه تروريستها و کشورهاى طرفدار تروريسم ميکنند. بن لادن مورد اتهام است و ميگويند اگر طالبان وى را تحويل ندهد احتمالا به افغانستان حمله ميکنند. نظر شما در اينمورد چيست؟

منصور حکمت: بنظر من آمريکا و ناتو قطعا به يک عمليات بزرگ خشونت آميز دست ميزنند. نه لزوما و يا اساسا براى تنبيه عاملين اين واقعه، که ممکن است اصولا در تيررس آمريکا نباشند، بلکه براى قدرتنمايى در سطح جهانى و همينطور بدليل فاکتورهاى روحى و روانشناسانه داخلى در خود آمريکا. آمريکا ميان يک راه سياسى موثر براى مقابله با تروريسم ضد آمريکايى و يک راه نظامى بيخاصيت، حتما دومى را انتخاب ميکند. چون تبيين آمريکا از خودش و از ابرقدرتى خودش، بر قدرت نظامى آن بنا شده .

در مورد ابعاد عکس العمل آمريکا هنوز قطعيتى وجود ندارد. فکر نميکنم خودشان بمب انداختن و موشک زدن از راه دور به شهرها و مناطقى از افغانستان را اقدامى کافى بدانند. اگر طالبان بن لادن را تحويل بدهد، شايد ابعاد نظامى عکس العمل آمريکا محدود بماند. اما در غير اينصورت قاعدتا نوعى اشغال نظامى و پيشروى زمينى در افغانستان يا حتى در عراق را در دستور ميگذارند. اين خيلى چيزها را عوض ميکند. چهره سياسى دنيا عوض ميشود .

هفتگى: در عکس العمل هاى اوليه به اين واقعه در خود آمريکا از ضعفهاى امنيتى و اطلاعاتى صحبت شده است. بطور واقعى در خاک آمريکا به ساختمان وزارت دفاع و مهمترين مرکز مالى حمله شده و تعداد زيادى مردم قربانى شده اند. تاثير اين واقعه روى موقعيت آمريکا در جهان بعنوان ابر قدرت چيست، آمريکا براى جلوگيرى از افت موقعيت خود چه اقداماتى ممکن است انجام دهد؟

منصور حکمت: بنظر من اتفاقا اين تروريسم به نفع تثبيت چهره آمريکا بعنوان يک ابر قدرت کار ميکند. ابر قدرتى آمريکا امرى است که در برابر قطب هاى اقتصادى و سياسى و نظامى ديگر در جهان سرمايه دارى تعريف ميشود و نه در برابر افغانستان يا عراق و يا جهاد اسلامى و حماس. ابر قدرتى آمريکا به معنى فعال مايشائى اش در جهان است و نه نفوذناپذير بودن فرودگاهها و نسوز بودن ساختمان هايش. و فضاى امروز جهان، پس از اين واقعه، درست مانند دوران پس از اشغال کويت توسط عراق، فضاى ابراز وفادارى مجدد قدرتهاى ديگر غربى به آمريکا و تسليم به تمايلات سياسى و نظامى هيات حاکمه آمريکاست. اين جنايت تروريستى به آمريکا يک چک سفيد براى دخالتگرى نظامى در هرجاى دنيا و تاکيد مجدد بر زعامت جهانى خودش ميدهد. حال آنکه تا يکروز قبل، دولت آمريکا بخاطر طرفدارى شور و لجبازانه اش از اسرائيل و شانه بالاانداختنش در برابر قرارداد کيوتو (درباره حفظ محيط زيست) از طرف محافل بالا و رسانه ها در کشورهاى غربى زير فشار قرار گرفته بود. آمريکا از اين واقعه بعنوان تخته پرش و بهانه و مقدمه اى براى يک قدرتنمايى نظامى استفاده خواهد کرد. در کوتاه مدت همه قدرتهاى غربى بله قربان خواهند گفت و خبردار خواهند ايستاد. در ميان مدت اما، معادلات ديرپا تر اقتصادى و سياسى مجددا نقطه تعادل را به ضرر آمريکا تغيير خواهند داد .

هفتگى: بلحاظ سياسى آيا اين واقعه موضوعاتى مانند صلح خاورميانه و مساله فلسطين را تحت تاثير قرار ميدهد؟ چگونه؟

منصور حکمت: در کوتاه مدت قطعا همه چيز تحت الشعاع اين واقعه قرار ميگيرد. طرفين کشمکش در فلسطين و اسرائيل اکنون هردو بهت زده و بيحرکت و نگرانند. عرفات بسرعت خود را به ميکروفن ميرساند و محکوم ميکند تا مبادا گوشه اى از گناه را به پاى او بنويسند. سران اسرائيل بشدت از اين فرمولبندى که اين واقعه امتداد مساله فلسطين و عکس العملى در برابر خشونتهاى اسرائيل است برآشفته ميشوند و از خود سلب مسئوليت ميکنند. اما تاثيرات اين واقعه در ميان مدت بستگى به عکس العمل اوليه آمريکا در برابر اين واقعه دارد. اگر يک قدرتنمايى خونين عليه سازمانهاى اسلامى صورت بگيرد، آنوقت در پايان ماجرا، همانطور که در پايان حمله به عراق ديديم، يک سيکل ديپلوماسى براى صلح دادن دو طرف بر متن اين نقطه تعادل جديد نظامى آغاز ميشود. اما مساله فلسطين و موقعيت اسرائيل و اعراب ريشه هاى سخت ترى در واقعيات محلى دارد. صلح در فلسطين بدون به چپ چرخيدن هردو جامعه در اسرائيل و در فلسطين مقدور نيست. سکولاريسم و عدالت طلبى در هر دوسوى اين کشمکش بايد بر قوم پرستى و مذهب چيره بشود، تا صلح ممکن بشود. مساله فلسطين راه حل نظامى ندارد. ارعاب بر نميدارد. در نتيجه نهايتا تا نگرش دو جامعه نسبت به هم و صف بندى سياسى ميان چپ و راست در درون هردو تغيير نکند، مساله بجاى خودش ميماند .

هفتگى: در تبليغات تاکنونى مدياى غربى اين حملات تروريستى را تقابل با دمکراسى تعريف کرده اند و بعضى از "کشورهاى اسلامى" را بنوعى در اين تقابل گذاشته اند، آيا اين ممکن است به رشد راسيسم در غرب دامن بزند؟

منصور حکمت: در رسانه هاى غربى رجعت محدودى به تزهاى "نبرد تمدنها"ى هانتيگتون را شاهد بوده ايم. اينکه اين يک جدال "تمدنى" است، حمله اى است به "روش زندگى" غربى و به دموکراسى و غيره اينجا و آنجا شنيده ميشود. اما حرکت بستر اصلى جامعه، و حتى خود سخنگويان دولت آمريکا، گواه اين است که يخ اين ديدگاه نميگيرد. من نگران عروج راسيسم در پى اين ماجرا نيستم. راسيستها حتما مدتى فعال تر ميشوند و تحريک ميکنند، اما جامعه غربى پسشان ميزند. برعکس، بنظر من مردم آمريکا، تا آنجا که از دور ميشود فهميد، وقار و انسانيت تحسين برانگيزى در برابر چنين فاجعه تکان دهنده اى از خود بروز داده اند. بنظر من مردم آمريکا حتى يک عکس العمل نظامى بلاتبعيض از دولت آمريکا عليه مردم خاورميانه را بسادگى نخواهند پذيرفت. اين واقعه بزرگ تر از آن است که با کليشه هاى رايج و پروپاگاند بشود سراغش رفت. در نتيجه بنظر من جامعه غربى به اين واقعه برخورد پيچيده تر و بالغ ترى خواهد کرد. تکنولوژى ارتباطاتى امروز در جهل نگاهداشتن مردم و تعصب خوراندن به آنها را دشوار تر کرده است. همان تلويزيونى که فاجعه نيويورک را جلوى چشم جهان ميگيرد، انهدام کابل را هم منعکس ميکند. و کسى که بر فاجعه نيويورک اشک ريخته باشد، نخواهد توانست بسادگى براى تکرارش در کابل هورا بکشد .

هفتگى: در اطلاعيه حزب اشاره شده فاجعه نيويورک حلقه اى در تشديد يک مسابقه تروريستى است، مسابقه اى که اکثر دولتهاى جهان از يک طرف و جنبش هاى ارتجاعى و بويژه اسلامى از طرف ديگر در آن شرکت دارند. چگونه به اين مسابقه بايد افسار زد و بنظر شما حزب کمونيست کارگرى چه نقشى بايد در مبارزه عليه تروريسم ايفا کند؟

منصور حکمت: پايان دادن به تروريسم کار ماست. کار مايى که براى برابرى حقوق و حرمت انسانها و به کرسى نشاندن ارزش آنها تلاش ميکنيم. تروريسم دولتى را با بزير کشيدن دولتهاى تروريست بايد خاتمه دارد. تروريسم غير دولتى را بايد با پايان دادن به مشقات و تبعيضات و استثمار و اختناقى که انسانها را به استيصال سوق ميدهد و قربانى جريانات و سازمانهاى مرتجع ضد بشرى ميکند، از بين برد. با افشاى مذهب، قوم پرستى، نژاد پرستى و هر ايدئولوژى منحطى که براى انسان احترام قائل نيست. پاسخ ما مبارزه براى ايجاد جوامع باز و آزاد و برابر است که در آن آدميزاد و جان و حرمت و آسايشش ارزش داشته باشد. حزب کمونيست کارگرى و احزابى نظير ما، با هردو سوى اين مسابقه تروريسم مقابله ميکنند. با دولتهاى مرتجع و با جنبشها و احزاب مرتجع. اما فعلا چهره جهان را آنها ترسيم ميکنند. ما و احزابى نظير ما، بايد بشريت نوعدوست و آزاديخواه را عليه کل اين اوضاع به ميدان بکشيم. و تا چنين نشده، اين بساط ادامه دارد .

 

انترناسيونال هفتگى شماره ٧١
٢٣ شهريور ١٣٨٠ - ١٤ سپتامبر ٢٠٠١